تا حالا برایتان پیش آمده که بهخاطر قیمت یک محصول از خریدن آن منصرف شوید؟ به احتمال 99.9 درصد پاسخ شما به این سؤال مثبت است! مهم نیست که آن محصول چه بوده یا نسبت به کالاهای مشابه خود چه تفاوت قیمتی داشته است. در هر حالتی این رفتارمان نشان میدهد که قیمت گذاری چقدر مهم بوده و به چه اندازه روی میزان فروش یک محصول اثر دارد.
وقتی که قیمت یک محصول را میبینیم و آن را کنار میگذاریم، به تولیدکننده هشدار میدهیم که برادر یا خواهر تولیدکنندۀ من! قیمت اشتباهی روی محصولت گذاشتهای. لطفا برو و استراتژیهای قیمت گذاری را یاد بگیر! البته بیایید به تولیدکننده هم حق بدهیم. قیمت گذاری کار سخت و پیچیدهای است که به آزمون و خطای بسیاری نیاز دارد. به همین خاطر در وبزی بهسراغ بحث سخت اما جذاب قیمت گذاری رفتهایم و میخواهیم به شما آموزش دهیم که چگونه قیمت محصولتان را تعیین کنید.
فرقی نمیکند که یک محصول فیزیکی تولید کردهاید یا خدماتی را در وبسایت خود ارائه میکنید؛ برای هر دو گروه تا دلتان بخواهد استراتژی و روش و مثال آماده کردهایم.
ما معتقدیم اگر درست مرحلۀ قیمت گذاری را پشت سر بگذارید، میتوانید همیشه سود کنید و از پیامکهای پشت سرهم واریز پول به حسابتان لذت ببرید؛ پس برای شیرجه در دریای سودآوری آماده باشید.
سادهترین روش قیمت گذاری برای یک محصول چیست؟
اگر میخواهید از یک استراتژی ساده برای قیمت گذاری محصول خود استفاده کنید، بهترین راه استفاده از فرمولِ قیمت فروش است. شما با کمک این فرمول میتوانید یک محصول را بهراحتی قیمت گذاری کنید:
قیمت فروش = قیمت تمامشده + حاشیه سود
برای حل فرمول قیمت فروش باید قیمت تمامشده (قیمتی که برای خرید محصول پرداخت کردهاید) را با حاشیه سود (درصدی از قیمت تمامشده) جمع بزنید.
احتمالا وقتی که به استفاده از فرمول قیمت فروش فکر میکنید، متوجه میشوید که هر کسبوکاری نمیتواند از این فرمول استفاده کند. ما هم با شما موافقیم و در ادامۀ مقاله روشهای دیگری را به شما معرفی میکنیم؛ اما قبلش توجه شما را به یک نکتۀ مهم جلب میکنیم.
نکته: از آنجایی که در دنیای کسبوکار استراتژیهای متنوعی برای قیمت گذاری وجود دارد، نمیتوانیم یک روش قطعی برای قیمت گذاری محصول معرفی کنیم. هر فرمولی را که بخواهید بهکار ببرید باید به نکاتی مثل صنعت، اندازۀ کسبوکار، ساختار و مدل کسبوکارتان توجه کنید. چند عامل دیگر نیز وجود دارد که همیشه در قیمت گذاری محصولات نقش مهمی دارند و تقریباً در زمان استفاده از هر فرمولی باید به آنها توجه کنید. این نکات را در بخش بعدی به شما میگوییم.
چگونه یک محصول را قیمت گذاری کنیم؟
حالا که به این نتیجه رسیدیم فرمول قیمت فروش برای هر کسبوکاری جواب نمیدهد، بهتر است با هم چند نکته را برای قیمت گذاری درست و اصولی یک محصول مرور کنیم. این نکات به شما کمک میکنند تا بتوانید یک استراتژی درست قیمت گذاری را برای محصولات خود انتخاب کنید. ضمناً عجله نکنید! انواع استراتژیهای قیمت گذاری را بعد از این نکات به شما میگوییم.
1. هزینههای ثابت و متغیر خود را محاسبه کنید
در ابتدا مهم نیست که استانداردهای صنعت، ترندها یا میزان رقابت در فروش محصول شما چقدر است؛ بلکه هدف نهایی یعنی «کسب درآمد» است که اهمیت دارد. اولین گام برای رسیدن به این هدف هم ثبت هزینههایی است که در زمان تولید محصول میپردازید.
پیشنهاد میکنیم این مقاله را هم مطالعه کنید: درآمد ماهیانه یک فروشگاه اینترنتی چقدر است؟
هزینه یکی از عوامل اساسی در قیمت گذاری نهایی محصول است که به دو دستۀ متغیر و ثابت تقسیم میشود.
هزینههای متغیر هزینههایی هستند که با توجه به میزان و حجم تولید شما تغییر میکنند؛ برای مثال میتوانیم به قیمت بستهبندی، قیمت مواد اولیه و هزینۀ حملونقل اشاره کنیم. همچنین در اینجا باید برای زمانی که به تولید محصول میپردازید نیز ارزشی اختصاص دهید. زمان در کسبوکار برابر با پول است و شما باید میزان ارزشمندی زمانتان را محاسبه کنید.
بعد از اینکه هزینههای متغیر خود را حساب کردید، نوبت ثبت و محاسبۀ هزینههای ثابت میشود. هزینههای ثابت همانطور که از اسمش مشخص است، هزینههایی هستند که بدون توجه به حجم تولید شما ثابت و یکسان باقی میمانند. مخارجی مثل اجارۀ دفتر شرکت، هزینههای مجوز تولید و حقوق ثابت کارمندان از هزینههای ثابت یک کسبوکار هستند.
حالا وقت آن است که تمام هزینههای ثابت و متغیر را با هم جمع بزنید تا مشخص شود که تولید محصول شما بهصورت ماهانه یا سالانه چقدر برایتان هزینه دارد.
عددی که از مجموع هزینههای ثابت و متغیر بهدست میآورید بسیار مهم است؛ چون به کمک این عدد میتوانید قیمت گذاری محصول خود را بهشکلی انتخاب کنید که همیشه کسبوکارتان سودآور باشد.
2. صنعت و بازار رقابتی محصول خود را بشناسید
بعداز محاسبۀ هزینههای ثابت و متغیر باید به سراغ ادامۀ فرآیند قیمت گذاری یعنی شناخت صنعت و بازار رقابتی محصولتان بروید. در اولین قدم از این مرحله باید بررسی کنید که مردم برای محصولات مشابه با محصول شما حاضرند چقدر هزینه کنند. این مقدار هزینه را در جایی ثبت کنید چون در ادامۀ کار به آن نیاز داریم.
در گام بعدی باید ببینید که چه چیزی محصول شما را با محصولات موجود در بازار متفاوت میکند و مزیت رقابتی آن چیست. برای این کار لازم است بازار رقابتی و صنعتی که در آن فعالیت میکنید را بهخوبی بشناسید تا بتوانید بهدرستی مزیت رقابتی محصول خود را پیدا کنید. بعد از شناخت مزیت رقابتی برای آن ارزشی تعیین کنید و در قیمت گذاری نهایی میزان ارزش آن را لحاظ کنید.
در اینجا شاید بپرسید که «آیا میتوانم محصولم را با قیمتی بیشتر یا کمتر از قیمت بازار بفروشم؟» اگر نظر ما را بخواهید پاسخمان مثبت است؛ اما باید به نکاتی که در ادامه میگوییم خوب توجه کنید.
اگر بهدنبال فروش محصولاتان با قیمتی بالاتر از قیمت بازار هستید، باید بتوانید مشتریان را متقاعد کنید که محصول شما از سایر محصولات موجود بهتر است. یک مثال موفق در این زمینه را با هم بررسی کنیم:
اگر اهل مطالعه در حوزۀ کسبوکار باشید احتمالاً با کتابهای انتشارات آریانا قلم آشنایی دارید. این انتشارات بهصورت تخصصی در حوزۀ ترجمه و تألیف کتابهای مدیریت کسبوکار فعالیت میکند و دلیل قیمت بالاتر کتابهایش نسبت به سایر ناشران، انتشار کتابها به صورت تمام رنگی و با جلد و صفحهآرایی منحصربهفرد است. مثلا کتاب «واقعنگری» از هنس روسلینگ را ناشران زیادی ترجمه کردهاند و میانگین قیمت این کتاب در بازار حدود 85 هزارتومان است؛ اما آریانا قلم این کتاب را به شکلی خلاقانه در قالب یک روزنامه با صفحات تمام رنگی منتشر کرده که در بین مخاطبان نیز بسیار محبوب شده است.
مثالی که خواندیم یک نمونه از قیمت گذاری محصول بالاتر از قیمت رقبا بود. ممکن است شما بخواهید محصولتان را با قیمتی پایینتر از قیمت بازار بفروشید. برای این کار هم باید به مشتریان ثابت کنید که کیفیت محصول را فدای قیمت آن نکردهاید. یک مثال جذاب هم در این زمینه بخوانیم:
این روزها کارتهای بانکی «بلوبانک» با شکل و شمایل خاص خود حسابی سروصدا به پا کرده است. بلوبانک که یک نئوبانک محسوب میشود، بر خلاف سایر بانکها هیچگونه هزینهای بابت افتتاح حساب و ارسال کارت بانکی از شما دریافت نمیکند. حتی در برخی روزها بلوبانک اطلاع میدهد که برای تراکنشهای بانکی کارمزدی دریافت نمیکند. این نئوبانک بابت این مزایا هزینهای از مشتری دریافت نمیکند و در اپلیکیشن خود امکانات بیشتری نسبت به سایر اپلکیشنهای بانکی دارد. به همین دلایل میتوان بلوبانک را نمونۀ موفقی دانست که محصولش را پایینتر از قیمت بازار عرضه میکند و سودآور است.
حالا این شما هستید که باید بررسی کنید کدامیک از موارد بالا برای شما جواب میدهد. شاید هم در آخر به این نتیجه برسید که بهترین راه، یک قیمت گذاری برابر و همتراز با قیمت کالای رقباست.
توجه: نکتۀ مهمتر از قیمت گذاری این است که همیشه بدانید محصول شما در بازار چه جایگاهی دارد. برای این کار هم باید بهطور مرتب بخشی از زمانتان را صرف شناخت برند خود و رقبایتان کنید. اگر میخواهید در این زمینه بیشتر بدانید، پیشنهاد میکنیم مقالۀ «استراتژی جایگاهیابی برند چیست؟» را مطالعه کنید.
3. مخاطب هدف خود را بشناسید
هر محصولی یک بازار هدف و تعدادی مخاطب هدف دارد. مخاطبان هدف افرادی هستند که به محصول یا خدماتی که شما ارائه میکنید بیشتر از دیگران علاقه دارند. این افراد علایق، حساسیتها، ارزشها، عقاید و از همه مهمتر، عادتهای خرید متفاوتی دارند؛ بنابراین لازم است مخاطبان هدف خود را بهدرستی بشناسید و آنها را در زمان قیمت گذاری در نظر بگیرید.
چگونه مخاطبان هدف خود را بشناسیم؟
از آنجایی که بسیاری از کسبوکارها شناخت مخاطبان هدف را جدی نمیگیرند، این قسمت را برای شما بیشتر توضیح میدهیم تا نسبت به رقبایتان متفاوت عمل کنید.
برای اینکه بتوانید مشتریان بالقوه خود را بهتر بشناسید، لازم است نیازها و اولویتهای آنها را بهخوبی بفهمید. این کار به ابزارها و تکنیکهایی نیاز دارد که در زیر چند نمونه از آنها را آوردهایم:
- گفتوگو با خریداران
- نظرسنجی از مشتریان
- بررسی رفتار مخاطبان در شبکههای اجتماعی
- برگزاری جلسات با تیم فروش و پشتیبانی مشتریان
برای اینکه تکنیکهایی که در بالا گفتیم اثرگذارتر باشند باید با سؤال و هدف مشخصی بهسراغ بحث شناخت مخاطبان بروید. مثل اینکه آیا مشتریان شما حاضر به پرداخت هزینۀ بیشتر برای محصولتان هستند؟ آیا میتوانید از آنها یک مشتری وفادار بسازید؟
شناخت مخاطبان کار آسانی نیست و ممکن است بارها آزمون و خطا داشته باشید تا بتوانید یک پرسونای دقیق از مخاطب خود پیدا کنید؛ با این حال، اگر آن را جدی بگیرید میتوانید یک قیمت گذاری دقیق و منطقی را برای محصولتان انجام دهید.
پیشنهاد وبزی: اگر نیاز دارید تا بحث شناخت مخاطبان هدف خود را جدیتر دنبال کنید، پیشنهاد میکنیم مقالۀ «چگونه تحقیقات بازاریابی انجام دهیم؟» را بخوانید.
4. حاشیه سود و هدف درآمدی را حساب کنید
هیجانانگیزترین کار در زمان قیمت گذاری یک محصول، محاسبۀ سود محصول است. اصلا بهخاطر همین سود است که شما کسبوکارتان را راه انداختهاید؛ پس حسابی به این قسمت توجه کنید!
بعد از اینکه تحقیقات بازار خود را انجام دادید، جایگاه محصول خود را در صنعت پیدا کردید و مخاطب هدفتان را شناختید، حالا میتوانید یک حاشیه سود دقیق و ایدهآل را برای کسبوکارتان در نظر بگیرید.
وقتی رقم حاشیه سود را بهدست آوردید، آن را به هزینههای ثابت و متغیری که در مراحلی قبلی تخمین زدهاید اضافه کنید. حالا با این کار یک هدف درآمدی دارید. وقتی هدف درآمدی خود را پیدا میکنید بهتر میتوانید آن را در قیمت گذاری نهایی محصول خود محاسبه کنید.
پیشنهاد میکنیم این مقاله را هم بخوانید: ۱۰ روش برای افزایش فروش آنلاین
در ادامه هم با یک نگاه واقعبینانه، تخمین بزنید که در سال آینده چه تعداد از محصول خود را میتوانید برای مشتریانتان ارسال کنید. بعد از این کار هدف درآمدی سالانۀ خود را در نظر بگیرید و آن را بر تعداد محصولی که تخمین زدهاید تقسیم کنید. اینجا متوجه میشوید که حدودا چقدر باید برای تولید محصولتان هزینه کنید.
5. از آزمون و خطا نترسید و برای نوسانات بازار آماده باشید
هیچ راهحل دقیقی برای قیمت گذاری یک محصول وجود ندارد؛ بنابراین هیچ تضمینی نیست که در اولین تلاش خود بتوانید یک قیمت گذاری دقیق را برای کالای خود انجام دهید.
در قیمت گذاری باید با آزمون و خطا پیش بروید و اگر به این نتیجه رسیدید که روش انتخابی شما برای قیمت گذاری مناسب نیست، باید به فکر تغییر قیمت محصولتان باشید.
شما فقط و فقط باید مطمئن شوید که: 1. بهطور مداوم سود میکنید؛ 2. میزان فروش شما هزینههای تولید محصولتان را پوشش میدهد. نگران جزئیات نباشید! در مسیر حرکت کسبوکارتان میتوانید به مرور تغییراتی را ایجاد کنید که در نهایت به یک قیمت بهینه و دقیق برسید.
بهجز اینکه نباید ترسی از آزمونوخطا برای تعیین قیمت محصولتان داشته باشید، باید حواستان به برخی عوامل هم باشد تا در قیمت گذاری و کسب سود به مشکلی برنخورید. این عوامل در اغلب مواقع در حال تغییر هستند و شما را مجبور میکنند تا قیمت محصولتان را تغییر دهید. چند نمونه از این عوامل را در ادامه آوردهایم:
- تعداد محصولی که میتوانید ارسال کنید؛
- قیمت گذاری رقبا؛
- اثربخشی برنامههای بازاریابی برند شما؛
- تصور عمومی از محصولی که تولید کردهاید.
با توجه به این عوامل، هر شیوۀ قیمت گذاری را که انتخاب کنید محصول شما یک قیمت سیّال خواهد داشت و تغییر میکند. برای اینکه به یک ثبات نسبی برسید کمی آزمون و خطا لازم است. حتی شاید به این نتیجه برسید که بهطور دائم قیمت محصول خود را متناسب با شرایط بازار تنظیم کنید.
خُب خسته نباشید! تا اینجای مقاله ما نکاتی که همیشه و همهجا در شیوۀ قیمت گذاری محصولات شما اهمیت دارند را گفتیم. حالا با توجه به همین نکات، میخواهیم به سراغ استراتژیها و روشهای قیمت گذاری یک محصول برای خردهفروشی برویم. اگر مشغول خردهفروشی نیستید و محصول غیرفیزیکی تولید میکنید، میتوانید از این قسمت عبور کنید و به بخش بعدی مقاله بروید.
روشهای قیمت گذاری یک محصول برای خرده فروشی
روشهای مختلفی وجود دارد که به کمک آنها میتوانید روی محصولات فیزیکی خود قیمت بگذارید. در ادامه هم میخواهیم این روشها را به شما معرفی کنیم.
1. قیمت گذاری Markup
قیمت گذاری Markup یک روش قیمت گذاری بسیار ساده است که در آن درصد ثابتی به هزینۀ تولید یک واحد از محصول شما (هزینۀ واحد) اضافه میشود. برای مثال، یک فروشندۀ لوازم جانبی موبایل را تصور کنید که هر هندزفری را 100 هزارتومان میخرد و 120 هزارتومان میفروشد. او به قیمت خرید هر هندزفری 20 درصد اضافه میکند. اغلب شرکتهایی که محصولات خردهفروشی عرضه میکنند از این روش قیمت گذاری استفاده میکنند.
2. قیمت گذاری کیستون (Keystone Pricing)
در روش قیمت گذاری کیستون شما محصول خود را با دو برابر قیمت تمامشدۀ کالا میفروشید. مثلا اگر کلاههای بافتنی تولید میکنید و تولید هر کلاه برای شما 25 هزارتومان هزینه دارد، آن را به قیمت 50 هزارتومان به بازار عرضه میکنید.
هشدار: روش کیستون هم مثل روش Markup یک روش قیمت گذاری بسیار ساده است؛ اما در استفاده از این روش باید خیلی احتیاط کنید. اگر قیمت محصول شما بیشتر از ارزشی باشد که برای که مشتریان ایجاد میکند، باید با سودآوری خداحافظی کنید.
3. قیمت گذاری نفوذی (Penetration Pricing)
شرکتهای جدید و نوپایی که وارد بازار میشوند از استراتژی قیمت گذاری نفوذی استفاده میکنند. استفاده از روش قیمت گذاری نفوذی 3 هدف اصلی دارد: 1. اختلال در کسبوکارها؛ 2. اختلال در بازار؛ 3. جذب مشتریان با قیمتی کمتر از رقبا.
در ایران تا دلتان بخواهد از برندهایی مثال داریم که با قیمت گذاری نفوذی به بازار آمدند؛ مثلا اسنپ و تپسی با قیمت گذاری کمتر نسبت به آژانسهای سطح شهر بازار حملونقل را تکان دادند. فروشگاههای مواد غذایی مثل جانبو یا افق کوروش هم با تخفیفهای زیادی که روی کالاهایشان گذاشتند از سوپرمارکتها جلو زدند.
حالا شاید بعد از خواندن روشهای پیشنهادی ما این سؤال در ذهنتان بیاید که کدام روش قیمت گذاری برای محصول من بهتر است؟ جواب این سؤال را باید با توجه به شرایط بازار، صنعتی که در آن فعالیت میکنید و نوع محصولی که میفروشید از بین روشهای قیمت گذاری انتخاب کنید.
چگونه یک محصول نرمافزاری (غیرفیزیکی) را قیمت گذاری کنیم؟
در این بخش میخواهیم به سراغ کسبوکارهایی برویم که محصول نرمافزاری و غیرفیزیکی تولید میکنند و در قیمت گذاری محصولاتشان دچار مشکل شدهاند. با روشهایی که میگوییم و مثالهایی که میزنیم به شما کمک میکنیم تا بهترین روش را برای فروش محصولتان پیدا کنید؛ پس نگران نباشید!
1. قیمت گذاری با نرخ ثابت (Flat-Rate Pricing)
قیمت گذاری با نرخ ثابت یکی از روشهای سادۀ قیمت گذاری برای محصولات نرمافزاری است. شرکتهایی که از این استراتژی استفاده میکنند، برای خدمات خود یک قیمت واحد دریافت میکنند.
فیلیمو و نماوا از وبسایتهایی هستند که محصولشان را با نرخ ثابت قیمت گذاری کردهاند. مثلا در فیلیمو شما با پرداخت ماهانه 99 هزارتومان به تمامی فیلمها و سریالهای این وبسایت بدون محدودیت دسترسی دارید.
قیمت گذاری با نرخ ثابت مزایا و معایبی دارد. مزیت آن این است که قیمت گذاری را برای شما و درک قیمت را برای مشتری ساده میکند. از طرفی هم ممکن است که با توانایی شما در جذب مشتری تداخل داشته باشد.
نکتۀ آموزشی: بعضی از تولیدکنندگان محصولات SaaS (Software as a service) یا «نرمافزار بهعنوان یک سرویس» از قیمت گذاری با نرخ ثابت استفاده میکنند. این نوع از محصولات، نرمافزارهایی هستند که بهصورت یک خدمت در اختیار شما قرار میگیرد؛ مثل سرویس ایمیل مارکتینگ Mail Chimp یا فیلیمو و نماوا که مثال زدیم.
2. قیمت گذاری به ازای هر کاربر (Per-User Pricing)
قیمت گذاری به ازای هر کاربر نیز یکی دیگر از استراتژیهای محبوب قیمت گذاری است. این شیوۀ قیمت گذاری برای نوعی از محصولات SaaS است که چند نفر بهطور همزمان در یک شرکت میتوانند از آن استفاده کنند. در این استراتژی، بر اساس تعداد افرادی که در یک شرکت از محصول استفاده میکنند قیمت افزایش پیدا میکند. اگر کمی برایتان گیجکننده است نگران نباشید. با یک مثال از شرکتی که از استراتژی قیمت گذاری به ازای هر کاربر استفاده میکند شما را راهنمایی میکنیم.
گروه نرمافزاری مریم (مریم سافت) یکی از وبسایتهای معتبری است که در حوزۀ فروش فونتهای فارسی و نرمافزارهای مرتبط با فارسینویسی فعالیت میکند. شرکتهایی که مشتریان مریمسافت هستند باید برای هر کاربر اضافهای که از فونت خریداری شده استفاده میکند 20 درصد هزینۀ بیشتر بپردازند؛ یعنی اگر قیمت فونت خریداری شده 100 هزارتومان باشد و بخواهید برای دو کارمند جدیدتان آن فونت را نصب کنید، باید 120 هزارتومان بپردازید.
قیمت گذاری با نرخ ثابت هم مثل مدل قیمت گذاری به ازای هر کاربر راحت و ساده است. با این نوع قیمت گذاری هرچه کاربر بیشتری جذب کنید، درآمد بیشتری هم خواهید داشت.
اما یک خبر بد داریم و آن هم اشکالاتی است که سیستم قیمت گذاری به ازای هر کاربر دارد. اگر از این استراتژی استفاده کنید، مشتریان خود را تشویق میکنید تا به سراغ راههای مخفی برای استفاده از خدمات شما بروند و هزینهای هم پرداخت نکنند. از طرفی اگر کاربرانی که جذب کردهاید کمتر از آن چیزی باشد که هدفگذاری کردهاید، احتمالا این استراتژی به سود شما نخواهد بود. به همین خاطر کمی فکر کنید و اگر به این نتیجه رسیدید که استراتژی قیمت گذاری به ازای هر کاربر برای کسبوکارتان جواب نمیدهد، به سراغ سایر استراتژیهایی که گفتیم بروید.
پیشنهاد میکنیم این مقاله راهم بخوانید: چگونه یک فروشگاه اینترنتی موفق راه اندازی کنیم؟ {آموزش صفر تا صد}
3. قیمت گذاری سطحی (Tiered Pricing)
قیمت گذاری سطحی یکی دیگر از استراتژیهای مهم برای قیمت گذاری محصولات نرمافزاری است. با استفاده از این مدل، کسبوکارها میتوانند گزینههای قیمت گذاری متعددی را متناسب با نیازها و بودجههای متفاوت مشتریان ارائه کنند.
نقطۀ قوت قیمت گذاری سطحی این است که طیف متنوعی از مشتریان را دربرمیگیرد؛ چراکه این سبک از قیمت گذاری نشان میدهد شناخت کاملی از مشتریان خود داریم و به پرسونای مخاطب توجه کردهایم.
ما در وبزی، هم برای فروشگاهساز و هم برای سایتسازمان از قیمت گذاری سطحی استفاده کردهایم. اگر برای ساخت وبسایت یا فروشگاه اینترنتی خود به صفحۀ «تعرفه ساخت سایت» سر بزنید، میبینید که در قیمت گذاری به بودجه و نیازهای مخاطبانمان توجه کردیم و متناسب با آن، پیشنهادهای متنوعی را جلوی کاربر گذاشتهایم.
قیمت گذاری سطحی هم مثل مابقی استراتژیها یک شمشیر دو لبه است که هم میتواند یک کسبوکار را به اوج ببرد و هم ممکن است آن را به زمین بکوبد. با این شیوۀ قیمت گذاری میتوانید به اولویتهای متنوع مشتریان خود توجه کنید؛ اما اگر پیشنهادهای بیش از حدی را در مقابل آنها قراردهید ممکن است گیج و ناامید شوند و از خریدکردن منصرف شوند.
جمعبندی: درسهایی که از باید از قیمت گذاری بگیریم
رسیدیم به آخر مقاله و وقت جمعبندی است. لازم است بدانید که قیمت گذاری درست و دقیق بهسرعت اتفاق نمیافتد؛ اما با نکاتی که در این مقاله گفتیم میتوانید یک قیمت اولیۀ مناسب برای محصول خود در نظر بگیرید.
وقتی زمان قیمت گذاری میرسد بهتر است کمالگرایی را کنار بگذارید. شما از قبل برای ساختن یک محصول فوقالعاده حسابی وقت گذاشتهاید؛ پس نباید بهخاطر قیمت گذاری از کسبوکارتان ناامید شوید. حالا که تا اینجا آمدهاید وقت بگذارید، آزمون و خطا کنید و نکاتی که گفتیم را پیادهسازی کنید تا محصول خود را با یک قیمت استثنائی در بازار به نمایش بگذارید.
اگر تجربۀ تعیین قیمت محصولی را داشتهاید خوشحال میشویم که در قسمت نظرات همین صفحه، آن را با ما به در میان بگذارید. اگر هم سؤالی دربارۀ قیمت گذاری داشتید باز هم در همان قسمت نظرات پاسخگوی شما هستیم.